پرويز شاپور
پرويز شاپور يكي از نويسندگان ايراني است ، شهرت او به سبب نگارش نوشتههای کوتاه و اغلب تک خطی است که ظريف و نگرشي شاعرانه و طنزآميز دارند .
نوشته هاي شاپور اغلب با اسم « کاريکلماتور »، از مجموعه ها و برنامه های هنری و ادبی سر در میآورد ، از بهترين و زيبا ترين ستون های مجلات ادبي و هنري بود و اين کاريکلماتور است که اسم شاپور را به ادبيات مدرن ايران سنجاق کرده است .
در زير نمونه هايي از دست نوشته هاي شاپور را می خوانيم :
بار زندگی را با رشته عمرم به دوش می کشم .
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پايين نمی رود .
جارو ، شکم خالی سطل زباله را پر می کند .
برای مردن عمری فرصت دارم.
اگر خودم هم مثل ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسيده بودم .
ستارگان سکه هايی هستند که فرشتگان در قلک آسمان پس انداز کرده اند .
با اینکه گل های قالی خارندارند ، مردم با کفش روی آن پا می گذارند .
سايه چهار نژاد يک رنگ است .
به ياد ندارم نابينايی به من تنه زده باشد .
قلبم پرجمعيت ترين شهر دنياست .
به نگاهم خوش آمدی .
قطرهٔ باران، اقيانوس کوچکی است .
هر درخت پير، صندلی جوانی میتواند باشد .
اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان مي سازم .
روی هم رفته زن و شوهر مهربانی هستند !
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد ، ماهیها صلوات فرستادند .
به عقيده گيوتين ، سر آدم زيادی است .
برای اين که پشهها کاملاً نااميد نشوند ، دستم را از پشهبند بيرون میگذارم .
گربه بيش از ديگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است .
غم ، کلکسيون خنده ام را به سرقت برد .
بلبل مرتاض ، روی گل خاردار مینشیند !
باغبان وقتی ديد باران قبول زحمت کرده ، به آبپاش مرخصی داد .
قطره باران غمگين روی گونه ام اشک مي ريزد .
فواره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سير نمی شوند .
در خشکسالی آب از آب تکان نمی خورد .
رد پای ماهی نقش بر آب است .
گل آفتابگردان در روزهای ابری احساس بلاتکليفی می کند .
با چوب درختی که برف کمرش را شکسته بود ، پارو ساختم .
با سرعتی که گربه از درخت بالا می رود ، درخت از گربه پايين می آيد.
دلم برای ماهی ها می سوزد که در ايام کودکی نمي توانند خاک بازی کنند .
پرگاری که اختلال حواس پيدا می کند بيضی ترسيم می کند .
آب به اندازه ای گل آلود بود که ماهی ، زندگی را تيره و تار مي ديد .
نظرات شما عزیزان: